چند نفری از دوستان پرس و جو کرده اند که کجا هستم و چه کار می کنم و چرا چند وقتی هست که اینجا چیزی ننوشته ام. یکی دونفر در این باره حتی ابراز نگرانی کرده اند. آنچه که گفتم بیشتر از آنکه نمایه ای از ابراز وجود و تفرعن باشد، مصداق فروتنی است چون خود تاکید کرده ام یک ماه گم و گور شدن من حداکثر یکی دونفر را نگران می کند. به هر حال، من زنده هستم و این چند خط را هم از باب دادن اطمینان خاطر به  آن یکی  دو دوست نگران نوشته ام. دلیل غیبت این چند وقت هم مشغله های معمول است. البته تنبلی هم بسان ذغال خوب جکسون در این باره بی تاثیر نیست.فقط حیف از این همه سوژه یی که در این بيست روز از دستم در رفت. آن  دوستی که پیامک داده و گفته مشغله همیشه هست، اما آدمی که کارش نوشتن است، وقتی ننویسد انگار که مرده، البته درست گفته است. شاید نهیب همو باعث شده که هم این چند سطر را بنویسم و هم گوش خودم را بکشم که دیگر تن آسایی ننوشتن را اینقدر  کشدار نکنم. سپاس از تذکرات مشفقانه همه دوستان.