در خطاب به دکتر صدوق(5) توقع ما از شما زياد است؟
بله آقاي دکتر، من هم قبول دارم که در سيستمهاي سياسي توتاليتر و در سيستمهاي اقتصادي تک محصولي تغيير روندها بسيار مشکل است. غالباً هيچ اراده و انگيزه اي براي تغيير شرايط وجود ندارد. از ميان همه قوانين فيزيک، قانون اينرسي ملموستر از بقيه به نظر مي رسد و انگار همه چيز کاملاً تحت سلطه آن است.
در اين شرايط اينکه آدمي با قلبي رنجور و دردمند بيايد رو در روي همه سيستم اقتصادي و صنعتي و عمراني کشور بايستد و بگويد هرچه شده است به جاي خود، اما از اين پس کشتيبان را سياستي ديگر آمد، کار بسيار سختي است. خيلي سخت. ما هم ميدانيم آقاي دکتر صدوق. اما ميدانم که شما نمي خواهيد اين وضعيت را برتابيد. نه شما که عمري را بر سر حفظ محيط زيست ايران گذاشته ايد، بلکه هر کس ديگر هم نمي خواهد اين وضعيت را برتابد. توجه شما را جلب مي کنم به نصيحت چند سال پيش يکي از دوستان سيد محمد خاتمي به وي. آن موقع قرار بود سران پنج کشور حوزه خزر دور هم جمع بشوند براي تعيين رژيم حقوقي جديد اين درياچه .تخم لق دادن فقط 11 درصد از سهم خزر به ايران از همانجا شروع شد. و خاتمي خواست برود توي آن نشست، در حالي که اينجا توي ايران افکار عمومي از او مي خواست که از سهم پنجاه درصدي يک قدم عقب ننشيند و آنجا آن چهار کشور ديگر با محوريت روسيه زد و بند کرده بودن براي تصاحب نود درصد از عرصه خزر.آن دوست رئيس جمهور وقت ايران به وي توصيه کرد: آقاي خاتمي در شرايطي داري به آنجا مي روي که اقتدار بين المللي تو تکافوي دستيابي به سهم پنجاه درصدي که هيچ، حتي امکان پافشــاري بر سهم بيست درصــــــدي را هم نمي دهد، در اين نشست، تو زور رسيدن به توافقي به نفع ايران را نداري. پس بازي را به هم بزن: نگذار فعلاً هيچ چيز بين سران پنج کشور مکتوب و مستند بشود. اگر آنها اصرار کردند در اين باره، دست کم اينکه تو امضاء نکن .بگذار براي بعدها.چند سال ديگر که شايد مقبوليت، نفوذ و اعتبار بين المللي ايران به حد قابل قبولي برسد. آن وقت مي شود مقتدرانه رو در روي آن چهار کشور نشست و گفت: خوب آقايان ارزق چشم، حرف حسابتان چيست؟ اما الان بهترين کار فقط پرهيز از امضاي هر سند تعهدآوري است که ولو اندک ،سهم ما در اين باره را نقض کند.
جناب دکتر صدوق، به واقع طرح آيش پنج ساله نصيحتي مشابه است. توي هيئت دولت سنبه شما خيلي ضعيف تر از وزير صـــنايع (خواهرزاده محترم رئيس جمهوري) وزير راه (استاد محترم رئيس جمهوري در دانشگاه علم و صنعت)وزير نفت ( دوست شفيق رئيس جمهوري در حلقه موتلفه ) و البته ديگراني مثل مشايي و هاشمي ثمره (مدافع سرسخت احداث پالايشگاه در مازندران) است. پس نمي توانيد با آنها تعامل کنيد براي رسيدن به يک الگوي پايدار در جهت بهره برداري از منابع طبيعي و زيستگاههاي کشور. به بهانه توسعه هر جا دلشان مي خواهد راه مي زنند و لوله مي کشانند و معدن حفر مي کنند و کارخانه راه مي اندازند. با طرح آيش يک بار براي هميشه در مقابل هجوم آنها ديواري بکشيد دور ذخيره گاههاي زيستي کشور. تعامل و بهره برداري را بگذاريد براي وقتي که قدري سنبه سازمان حفاظت محيط زيست پر زورتر باشد. اينطور مجبور نخواهيد بود پاي هيچ طرح و قرارداد پروژه اي را که مي خواهد بخشي از مناطق حفاظت شده کشور را تصاحب کند، امضاء کنيد.
آقاي دکتر صدوق، شک ندارم همين الان روي ميزشما دست کم صد در خواست استقرار صنايع و معادن و جاده و لوله نفت و... در مناطق چهارگانه سازمان، حتي پارک هاي ملي، هست. با اجراي طرح آيش ( يا هر طرح ديگري با هر اسم ديگري ولي با همين قدر توان حفظ حريم زيستگاهها ) همه اين درخواستها را با احترامات فائقه بفرستيد براي فرستندگانشان.