خوزستان فقط یک آتشفشان کم دارد!
معمولا عيدها را به جنوب مي روم. پارسال مشاهده اثرات خشكسالي حقيقتا وحشت زده ام كرده بود. نيمي از اقارب من پس زمينه زراعت و كوچ دارند و به همين خاطر دلمشغول اوضاع آسمان بودن عادتي است كه از كودكي با خود دارم. مشاهدات پارسال حاصلش يادداشتي است كه د رزير ميخوانيد. نكته اين است كه امسال اوضاع اسفناكتر از قبل شده. باران كمتر باريده و به مصائب قبلي هجوم دائم غبارهاي مرگزاي عربي هم اضافه شده است. فقط همين مانده كه از يك جايي در خوزستان ناگهان يك آتشفشان هم فواره بزند و گدازه هايش را روانه اطراف كند. نگرانيهاي اين يادداشت را ضرب در 3 كنيد تا وضعيت جنوب را دريابيد:
سال بد برای زارعان و . . زیستبوم های ایران
ميگويد وقتي آدم بفهمد كه به هرچيزي – هرچقدر بد و زيانبار – ميتواند عادت كند، به اين ضرورت پي ميبرد كه بايد همهچيزهاي عادي زندگياش را وارسي كند. وقتي ميگوييم آشوبها و نابسامانيهاي اقليمي، زيستبومهاي طبيعي ايران را با خطر روبهرو كرده است و كسي گوشاش بدهكار نيست، ناچاريم شماري از ما به ازاهاي موضوع را در حوزه منافع مستقيم اقتصادي برشماريم؛ شايد كه در اين ميانه يكي كارگر شود. گزارشها از اين حكايت دارند كه امسال براي كشاورزان ايراني يكي از بدترين سالهاي دهه گذشته بوده است. در نيمهجنوبي كشور ميزان بارش كمتر از نصف متوسط معمول بوده است و نهتنها همه ديمزارها سوختهاند بلكه انتظار ميرود كشتهاي آبي نيز با افت فاحش ميزان محصول روبهرو باشند. در نيمه شمالي كشور اما آنچه كشتزارها را تلف كرده، سرمازدگي بوده است. يخبندان زمستان گذشته كه در مناطقي از شمال و غرب كشور در 40 سال گذشته بيسابقه بوده، بخش عمده محصولات زراعي را از بين برده است... و هم بدينرو انتظار ميرود در مناطق روستايي كشور، كه بقا و سكونت عمدتاً از سر ناچاري است و ماندگاري اقتصادمحلي به مويي بند است، امسال گروه بسيار افزونتري از همميهنان ما مجاب شوند. براي بستن كولهبار و مهاجرت به شهر. جز همه ديگر زيانهاي اين مهاجرت همچنان ناگزير و همچنان شتابناك بايسته است كه دولتمداران کشور به خسران عظيم ناشي از كاهش روزافزون توليد موادغذايي و وابستگي دمافزون اقتصاد ايران به منابع تجديدناپذير نفتي توجه داشته باشند.
براساس اعلام فائو بشر هماكنون با بزرگترين قحطي تاريخ روبهروست (يك پنجم جمعيت جهان در حال حاضر با خطر مرگ ناشي از گرسنگي روبهرو هستند؛ يعني جمعيتي افزون بر 2 ميليارد نفر). از سوي ديگر آن تحول تكنولوژيك كه در همه ابعاد فعاليتهاي انساني رخ داده، در حوزه كشاورزي مشاهده نشده است، به همينخاطر عملاً در سالهاي آغازين قرن بيستويكم و از سال 2000 به اين سو، ميزان توليد غلات در جهان كمتر از بيشينه توليد آن در واپسين سالهاي دهه هشتاد قرن بيستم بوده است. از اينرو انتظار ميرود غذا روز به روز گرانتر شده و قدرتهاي مسلط جهان بهتدريج نه سازندگان مصنوعات و برخورداران از فناوريهاي پيچيده بلكه توليدكنندگان موادغذايي و بهطور سادهتر كشاورزان و دامداران باشند... و در چنين فضايي خوب است مرور كنيم چشمانداز اقتصاد كشاورزي در ايران را و نيز روند قهقرايي حيات روستايي و عشايري و اين را كه در زيستبومهاي از نظر طبيعي بسيار شكننده ايران، تداوم نابسامانيهاي اقليمي از نوع آنچه امسال شاهد آن بودهايم، ممكن است موجب شود جز آنچه در شهرها و پيرامون چاههاي نفت هست، در ايران نه از تاك نشان بماند و نه از تاكنشان.