در باره داستانکها
داستان های کوتاهی که در وبلاگم میگذارم تعلق دارند به دو کتابم: یکی "سفر به دریای آبی ژرف" که سال ۸۲ توسط نشر آبی چاپ شده و دیگری کتاب "صد داستان" که هنوز چاپ نشده و فعلا در مرحله چنان که افتد و دانی طولانی کسب مجوز قرار دارد. نوشتن این جور داستانهای مینیمالیستی اوایل برای من فقط تفنن بود. اما به اصرار دوست عزیزم امید پارسانژاد به تدریج آنها را حوالی سالهای ۷۸ تا ۸۱ در ستونی در صفحه آخر روزنامه چاپ کردم که اتفاقا خیلی مورد توجه گرفت و سرآغازی شد برای ستونهای مشابه در روزنامه های دیگر و البته به تدریج لوث شدن سبک مینیمالیسم. ناگفته نماند که همین عنوان "داستانک" ابداع امید بود برای آن ستون و اگر اشتباه نکنم قبل از آن باب نبود که به فلاش فیکشنهای مینیمالیستی داستانک گفته شود. به هرحال این سبک در خودش گروتسک دارد. بعضیها خیلی میپسندندش و بعضیها هم اصلا نمیتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. این مطلب در پاسخ به کامنت "حسین" که در همین باره پرسیده بود نوشته شد.
+ نوشته شده در جمعه هجدهم بهمن ۱۳۸۷ ساعت 0:10 توسط ناصر کرمی
|