ابتدا:‌در فصل تحسين شده اي از داستان "شازده كوچولو" راوي ماجرا يه يــــك نگهبان فانوس دريايي بــــرمي خورد كه مدام و دقيقه به دقيقه فانوس را روشن و خاموش كرده و هر بارنيز بادقت شب به خيرو صبح به خير مي گويد. مرد نگهبان درپاسخ به سوال شازده كوچولو در همين باره مي گويد كه قبلاً فانوس ، غروب ، روشن و صبح خاموش مي شد . دستور بود كه هنگام روشن شدن ، شب به خير و هنگام خاموش شدن ، صبح به خيرگفته شود.بعد زمان روشن و خاموش شدن تغيير كرده و دقيقه به دقيقه شد،اما دستور تازه اي براي شب به خير و صبح به خير نيامد . اين وضعيت خنده داري است كه مي بينيد!

ديگر: لندن 10ميليون جمعيت و 11 ميليون خودرو دارد. مترو40درصد حمل و نقل اين شهر را به عهده دارد. حتي اگر اتوبوس راهم كم كنيم ،باز، دست كم 5ميليون خودرو ناچارند روزانه در خيابان هاي لندن تردد كنند ، يعني حدود 50 درصد بيشتراز 3 ميليون و 500 هزار خودروي موجود در شهر تهران ،‌لندن ،‌بزرگراه وپل هوايي و زيرگذرو ... چنداني ندارد و اتفاقاً خيابان هاي آن باريك تر از تهران هستند. پس چرا چشم اندازترافيك در لندن بسيار بسامان تر ،‌آرام تر و قابل تحمل تر است ؟ وقتي مولفه هاي فيزيكي و قابل احتساب مقل تعداد خودرو ،‌طول خطوط مترو ،‌طول بزرگراته ها و ... را سربه سر مي كنيم ، آنچه به جا مي ماند مولفه اي نه چندان قابل احتساب است تحت عنوان " مديريت ترافيك " . اين است آنچه به ترافيك در تهران و لندن چشم اندازهايي متفاوت مي دهد .

سرانجام :‌عرض خيابان ها در تهران بر مبناي استانداردهاي متعلق به اواخر دهه 30 و اوايل دهه 40 خط كشي مي شود . در آن زمان خودروها خيلي بزرگ و پت و پهن بودند ، حالانزديك به 50 سال از آن زمان گذشته است . خودروها روز به روز كوچك تر شده اند ريال اما هنوز دستور تازه اي براي تغيير خط كشي خيابان ها و اصلاح اندازه معابر موسوم به كندرو، ميان رو و تندرو نرسيده است . نتيجه ، اين وضعيت نه چندان خنده داري است كه مي بينيم !