این است ستاره های عصر فخارت فرهنگ و ارشاد
این یک نقطه عطف در تاریخ مطبوعات ایران است: یکی یکی مجله هایی سر بر می آورند که برای جذب مشتری وانمود میکنند سردبیران و دبیران تحریریه آنها نه روزنامه نگاران صاحب نام و بلکه هنرپیشه های خوش آب و رنگ سینما و تلویزیون هستند. هنرپیشه هایی که ذکر نامشان هم فال است و هم تماشا: هم کسب و کار را رونق میدهند و هم به ممیزان وزارت ارشاد این پیام را میدهند که نگران نیاشند و دل آسوده دارند که جز بزک و دوزک و ملاعبت خبری نخواهد بود. طرفه تر اینکه اخیرا حتی روزنامه هایی پیدا شده اند که با افتخار سردبیر خود را فلان مجری تلویزیون یا فلان گوینده اخبار اعلام کرده اند. این هم کاری است. البته قبلا هم سابقه داشته که مجله ای به مناسبتی فردی متناسب با آن موضوع را به عنوان دبیر یا حتی سردبیر افتخاری به همکاری دعوت کند.اما موضوع یک تمهید کاملا فنی بوده زیرا تردیدی نیست که روزنامه نگاری ستارگان خاص خود را دارد و مطبوعات موفق همیشه نان ستاره های نویسنده و خبرنگار خود را خورده اند.رویکردنشریات رادر این باره میتوان به دو موضوع نسبت داد: یا نشریات در وضعیت حاضر از ستاره خالی شده اند ویا اینکه صلاح کار در دوری جستن از ستاره های پر خطر روزنامه نگار و درآویختن به ستاره های سینما و تلویزیون است که هر چه باشد این است که بیشتر به کار تحرک بخشی به غرایزمی آیند تا بسترسازی برای بسط یک اندیشه اجتماعی. در عهد فخارت فرهنگ لابد صلاح را در همین دیده اند: گروههای مرجع اندیشه و تولیدکنندگان واقعی اطلاعات و دانش درحاشیه بمانند و عروسکهای خوش خط و خال یکه تاز عرصه فرهنگ شوند. سرانجام البته پیداست: نشریات کلا دو گروه خواهند شد: بولتنهای دولتی و رنگین نامه های پسر دختری. تولید محتوا بیشتر مهجور خواهد شد و نسلی سر بر می آورد که با مصرف فرهنگ مطلقا بیگانه است. مبارک است حتما.
+ نوشته شده در جمعه سیزدهم دی ۱۳۸۷ ساعت 16:3 توسط ناصر کرمی
|