نصف مناطق حفاظت شده کشور باید منحل شوند؟
آنچه که در پایین میخوانید خلاصه ای است از گفتگوی من با دو کارشناس نامدار محیط زیست ایران، دکتر صدوق و دکتر کهرم. خلاصه تر این گفتگو! این است که دکتر صدوق میگوید سازمان بی خود خودش را معطل حفاظت از برخی عرصه هایی کرده که ازنظر زیستی در حال حاضر ارزش چندانی ندارند اما دکتر کهرم بر خلاف او اعتقاد دارد ولو به فرض خالی شدن یک زیستگاه از حیات جانوری حفاظت از ان نباید تعطیل شود. هر کدام ازاین دو نفر دلایل خاص خود را دارند. به نظر می رسد البته دکتر صدوق عملگراتر و دکتر کهرم رمانتیکتر به موضوع نگاه می کنند. شما چه نظری دارید؟ من معتقدم حق با دکتر صدوق است ولی نظر دکتر کهرم را تایید می کنم.! گمان می کنم این موضوع ظرفیت تبدیل شدن به یک بحث اثرگذار در محافل و رسانه های زیست محیطی را دارد و خودم هم در اینجا و جاهای دیگر بیشتر به این موضوع خواهم پرداخت. شاید هم مناسب باشد که موضوع به یک اقتراح وبلاگی گذاشته بشود و هر کدام از سبزهای وبلاگ نویس نظرشان را در این باره بگویند. به هر رو اصل خبر را در پایین میخوانبد:
وقتي كه حتي يك شغال هم داخل خيلي از مناطق حفاظتشده كشور باقي نمانده، چه اصراري براي محيطباني گسترده در حريم آنها وجود دارد؟ آيا بهتر نيست مناطقي را كه واقعا ديگر هيچ ارزشي بهعنوان يك ذخيرهگاه زيستي ندارند منحل كرده و بهجاي آن توان و منابع مالي افزونتري صرف حفظ و احياي مناطق حفاظتشده واقعي شود؟ اين سؤالي است كه با 2 نفر از كارشناسان سرشناس محيطزيست درميان گذاشتهايم، 2 نفري كه در اينباره دو ديدگاه متفاوت دارند، دكتر محمدباقر صدوق مديركل كنوني محيطزيست استان تهران، خالي بودن خيلي از مناطق حفاظتشده از حياتوحش قابل حفاظت! را كاملا تأييد ميكند. وي ميافزايد: تعيين و تصويب اغلب پاركهاي ملي و مناطق حفاظت شده كشور به بيش از 30 تا 40 سال قبل برميگردد. از آن زمان تا حالا شرايط خيلي عوض شده است، قطعا اگر قرار بود اين انتخاب امروز صورت بگيرد، مرزهاي مناطق حفاظتشده كشور خيلي تغيير ميكرد. يكي از همكاران من ميگفت در منطقه حفاظتشده باهوكلات با 4 هزار هكتار مساحت بهندرت ممكن است يك شغال پيدا شود. اما سازمان مجبور است انرژي زيادي را صرف حفاظت از آن كند، درحاليكه فيالمثل در چنين منطقهاي بهتر است كه توجه محيطبانان فقط به حفاظت از دهانه رودخانه سرباز جايي كه تمساح پوزهكوتاه زيست ميكند متمركز شود.
دكتر صدوق اضافه ميكند در اغلب مناطق حفاظتشده، مثل سرخهحصار، موته، كلاهقاضي و... محيطبانان و سازمان از همهسو در حال جدال با مردم و نهادهاي معارضي مثل وزارت راه، شهرداريها و... هستند. اما آيا واقعا نتيجه اين جدالها در همهجا به زحمت آن ميارزد؟ آيا بيش از نيمي از مناطق حفاظتشده كنوني كشور نيازمند تجديدنظر در تعيين حدود نيستند؟
دكتر اسماعيل كهرم اما نظر ديگري دارد. وي ميگويد البته قطعا نظر دكتر صدوق، بهعنوان كارشناسي كه سالهاي طولاني مسئوليت اجرايي داشته بسيار قابلتوجه است، بهويژه از آن جهت كه بر حجم اضطرابي كه هماكنون بر زيستگاههاي طبيعي كشور وارد ميشود، تأكيد ميكند. اما قابلتوجه است كه درحاليكه متوسط مساحت مناطق حفاظتشده به كل مساحت كشور در جهان 11 درصد است، اين ميزان در كشور ما حداكثر به 2/7 درصد از مساحت كشور بالغ ميشود. نكته اين است كه مناطق حفاظتشده علاوه بر حيات جانوري، از نظر پوشش گياهي، خاك، چشمانداز و... نيز اهميت دارند و عقبنشيني از اين عرصهها قطعا ميراث طبيعي ايران را بيشتر با خطر روبهرو خواهد كرد. وي اضافه ميكند كه حفاظت، حتي اگر مثل آنچه هماكنون معمول است، عمدتا روي كاغذ باشد، بهتر از رها كردن طبيعت و آنرا در اختيار راهسازي و شهرسازي و كارخانهسازي و... قرار دادن است. چاره ميراثداري در مناطق حفاظتشده افزايش امكانات است، براي مثال رساندن تعداد محيطبانان از 3 هزار نفر كنوني به يازده هزار نفر، در استاندارد جهاني است وگرنه با هر بار عقبنشيني اشخاص و سازمانهاي متعرض براي تصاحب بخشي ديگر از طبيعت ايران حريصتر خواهند شد. البته دكتر كهرم هم ضرورت بررسي مجدد مساحت و حريم مناطق حفاظتشده كشور را تأييد ميكند. اگرچه تأكيد دارد كه اين بازنگري لزوما نبايد منجر به كوچكتر شدن مساحت مناطق حفاظتشده باشد، اگرچه بهصورت اجتنابناپذير مرزهاي برخي مناطق را تغيير خواهد داد.