دل نوشته یی برای روز جهانی محیط زیست: این مسابقه مدهش
براي طرفداران اقتصاد بازار به تدريج سبزها جاي چپها را گرفتهاند. ديرزماني آنها بايد چپها را مجاب ميكردند كه اقتصاد بازار، ليبراليسم و دور نگهداشتن دست دولت از دخالت در امور اقتصاد منطقيترين شيوه رتقوفتق امور جهان است. حالا همين استدلالها را (با قدري خشونت و رودررويي كمتر) بايد در مقابل سبزها بهكار ببرند. واقعيت اين است كه سبزها ميگويند دولتي كه نتواند يا نخواهد اصلاً در اقتصاد دخالت كند به درد لاي جرز ميخورد و حاصل كار آن شرايطي به شدت ناپايدار و نابرابر و پرتنش، تمدني طبيعتسوز و تخريب و آلودگي دائمي منابع تجديد ناشونده خواهد بود. ليبراليستها براي دستيابي به رفاه و سعادت، همه مردم جهان را تشويق ميكنند براي ظرفيتسازي خود در رقابت آزادجهانيسازي. يعني ميگويند جهانيسازي به معناي برابر شدن فرصت رقابت است. همه ديريا زود كمابيش راه هماوردي و برنده شدن در اين رقابت را خواهند آموخت و پيروزي در اين عرصه فرصتي است فراخ نهاده نه فقط براي ممالك غرب و حوزه شمال، بلكه براي همه حوزه جنوب، از زامبيا و اوگاندا تا اندونزي و جزاير سليمان. استدلال سبزها براي مخالفت با اين انگاره شنيدني است: آنها ميگويند بله، جهاني سازي فرصتي است براي دويدن همه. اما نكته اين است كه اين مسابقه مقرراتي پيچيده دارد كه توسط حوزه شمال تعين شده. در اين مسابقه كساني كه اول به خط هزار متر برسند ميتوانند بقيه مسابقه را با دوچرخه ادامه بدهند. در هزارمتر دوم، موتور سيكلتهاي خيلي رهوار در انتظار كساني است كه زودتر خود را برسانند. اگر كساني پيش از بقيه به هزارمتر سوم برسند خودروهاي سواري تندرو در اختيار آنها خواهد بود و در ادامه مسابقه ديگر اصلاً نگران گزند باد و باران يا رسيدن رقبا به آنها نخواهند بود. سبزها ميگويند واقعيت اين است كه مسابقه جهاني سازي از خيلي وقت پيش شروع شده، كشورهاي پيشرفته حوزه شمال اكنون به هزارمتر سوم رسيده و سوار بر خودروهاي تندرو دارند مسابقه را ادامه ميدهند.
در حاليكه اغلب كشورهاي حوزه جنوب، اگر اصلاً راه افتاده باشند براي مسابقه، تازه دارند با پاي پياده در هزارمتر اول ميدوند. سبزهاي بدبين اعتقاد دارند كه براي اغلب كشورهاي جهان سوم در شرايط كنوني عملاً فرصتي براي رسيدن به كشورهاي صنعتي وجود ندارد و آنچه كه سردمداران جهانيسازي و اقتصاد آن را نويد ميدهند فقط وعدهاي خيالي است. براي فريفتن و دلخوش كردن مردم جهان سوم تا نوميد و سرگردان براي برهم زدن نظم دلچسب كنوني! دست به اسلحه نبرند. افزايش فاصله دهكهاي اول و دهم جمعيت جهان در 20سال گذشته، البته مؤيد تصور سبزهاي بدبين است.مضاف بر آنكه اساساً تصور رسيدن به «سطح متوسط رفاه شهروند غربي» (اساساً انگارهاي ناممكن است چون در آن صورت 2 ميلياردونيم جمعيت چين، هند و بنگلادش بايد 100 برابر حال حاضر انرژي مصرف كنند و 70برابر نيز زباله توليد كنند، كه قطعاً كره زمين چنين ظرفيتي ندارد. نيومالتوسيستها، حتي از سبزهاي گايا (افراطيترين سبزها) هم بدبينترند. آنها ميگويند مسئله فقط اين نيست كه جهانيسازي فرصتي برابر براي رقابت نيست، مشكل اين است كه جهان اساساً تكافو و توان تحمل چنين رقابتي را ندارد... عالمي ديگر ببايد ساخت و ز نو آدمي...و گرنه زمين نابود ميشود.